از این نوشتهها بود که دست به دست میشود. نوشته بود دو گروه از گذشته کنده نمیشوند: آنها که از جنگ برگشتهاند و آنها که عشق را تجربه کردهاند.
فکر میکردم به آن که این را نوشته. که اگر از جنگ با عشق برگشته بود چه حالی داشت؟ اگر میفهمید دیگر حتی نمیشود به گذشته فکر کرد. حتی به خاطرههای زیبای آویزانش. جنگ با عشق وقتی تمام میشود، مثل تبر زندگی را به دو شقهی بیطاقتی و بیرحمی تقسیم میکند. و غمانگیزتر این که تکههایی از آدم آن سوی این شقه شدن میماند، و تکههایی این سو، برای همیشه.