رقص قَلَم، رویِ بَلَم

نویسنده / شاعر......

رقص قَلَم، رویِ بَلَم

نویسنده / شاعر......

نقاشی تصویر نمایه مربوط به نقاش محترمه دوست خوبم خانم نشمین ریاضی میباشد

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان

۲۶۸ مطلب توسط «فهیمه مستفشار» ثبت شده است

از این نوشته‌ها بود که دست به دست می‌شود. نوشته بود دو گروه از گذشته کنده نمی‌شوند: آن‌ها که از جنگ برگشته‌اند و آن‌ها که عشق را تجربه کرده‌اند. 
 
فکر می‌کردم به آن که این را نوشته. که اگر از جنگ با عشق برگشته بود چه حالی داشت؟ اگر می‌فهمید دیگر حتی نمی‌شود به گذشته فکر کرد. حتی به خاطره‌های زیبای آویزانش. جنگ با عشق وقتی تمام می‌شود، مثل تبر زندگی را به دو شقه‌ی بی‌طاقتی و بی‌رحمی تقسیم می‌کند. و غم‌انگیزتر این که تکه‌هایی از آدم آن سوی این شقه شدن می‌ماند، و تکه‌هایی این سو، برای همیشه.
فهیمه مستفشار

در موهای تو 
پرنده‌ای پنهان است 
پرنده‌ای که رنگِ آسمان است 
تو که نیستی 
روی پای‌ام می‌نشیند 
جوری نگاه می‌کند که نمی‌داند 
جوری نگاه می‌کنم که نمی‌دانم 
می‌گذارم‌اش روی تخت 
و از پلّه‌ها پایین می‌روم
کسی در خیابان نیست 
و درخت‌ها سوخته‌اند 
کجایی؟
                 یانیس ریتسوس
                        ترجمه: محسن عمادی

 

فهیمه مستفشار

اگر نتوانم با تو قهوه بنوشم
قهوه‌خانه‌ها به چه‌کار می‌آیند؟
و اگر نتوانم بی هدف با تو پرسه بزنم
خیابان‌ها به چه کار می‌آیند؟
و اگر نتوانم
بی‌هراس نام‌ات را در گلو بگردان‌ام
کلمات به چه‌کار می‌آیند؟
و اگر نتوانم فریاد بزنم
«دوست‌ات دارم»
دهان‌ام به چه‌کار می‌آید...؟
           سعاد الصباح

 

فهیمه مستفشار

 

 

فهیمه مستفشار

 

 

فهیمه مستفشار

 

 

فهیمه مستفشار

شراب از دهان ِتو خوردن گناه نیست
نفس نفس برایِ تو اسمش که آه نیست
دلم برای تو تاب و تبی؛ حرام یا که حلال
درون چاله منم، قربة إلی تو ، چاه نیست
نگو رسیدنت جمله محال و دلیل کم داری
همیشه مقصد عالی که رو به راه نیست
بیا ، بنشین ، چای هم کنارش مویز آوردم
سفید میاید به من؟ امشب سیاه نیست
و ختم غائله عشق؛ غزل غزل تصنیف
صواب تویی، خواستن ات اشتباه نیست
            فهیمه مستفشار/ آذر ۹۹

فهیمه مستفشار

 

 

فهیمه مستفشار

اجبار

به جبر فاعل و مفعول اگر تو فاعل عشقی
به دستور زبان مادری مفعول یعنی من

و مجبور صفت ها من، و جبار صفت ها تو
به جبر اسم مصدر ،واژه ی اجبار خواهی شد 

علیرضا آذر

فهیمه مستفشار

 

 

فهیمه مستفشار