
ابتدای عشق چنان بُوَد که عاشق معشوق را از بهر خود خواهد.
این کس عاشق "خود" است به واسطه ی معشوق.
اما کمال عشق چون بتابد،
کمترینش آن بُوَد که "خود" را برای" او" خواهد،
و در راه رضای " او"، جان دادن بازی داند.
عشق این بُوَد،
باقی همه سودا و هوس بازی و علّت است.
"احمد غزالی"