مست زمستان مشو؛ عاقبتش بهمن است
بهمنی از برف و بوف؛ در دلش آبستن است
دست به سرما مبر ، چشم به بوران مده
گوشه محراب باش؛ ساقی تو این زن است
گوش به هوهوی باد ؛ گر ندهی شاد باد
تا برسد نوبهار، فرصت بوسیدن است!
زمستانه؛ از: فهیمه مستفشار
مست زمستان مشو؛ عاقبتش بهمن است
بهمنی از برف و بوف؛ در دلش آبستن است
دست به سرما مبر ، چشم به بوران مده
گوشه محراب باش؛ ساقی تو این زن است
گوش به هوهوی باد ؛ گر ندهی شاد باد
تا برسد نوبهار، فرصت بوسیدن است!
زمستانه؛ از: فهیمه مستفشار