بسم الله الرحمان الرحیم
قل هو الله البَهار
بویِ یاس همرهِ آوازِ هزاران هَزار
بیا و چرخ بزن دامنت بگستران و بخوان
چه جایِ شِکوه بهار است کُلِ خلق اَمان
بپوش رختِ بهاری بیار جامِ نِگارین
بکوب دست بهم سَر بده سرودِ بهارین
به دانه دانه تسبیح ذکرِ عشق بگو عشق
که سالِ نو بشود سالِ قلبهایِ پَرندین
به بسترِ صحرا برو غزل بگو برای غزالان
به شانه نشان پیچک و نشین به زیر نم نمِ باران
صدایِ تیک تاکِ زمین میرسد به وقتِ تحویل است
چه لحظه ای ، گویی مثالِ حضورِ جبریل است
یا مقلب القلوب و الابصار، زُدا جمله قلبهایِ تیره و تار
یا مدبر الیل و التهار، تدبیرِ تقدیرمان تو باش یکتا یار
یا محول الحول و ولاحوال، خواه حال مان نکو در همه احوال
حول حالنا الی احسن الحال، بشود سالِ ایده آل، پرشکوه و جلال