من شاعرم با شاعران بازی نباید کرد
در پیچ و تابم دست اندازی نباید کرد
من شاعرم از کاهِ واژه کوه میسازم
شیطان بِغُرد ضجه ی نَستوه میسازم
از : آذر عزیز
چگونه:
مانده ام چگونه تو را فراموش کنم
اگر تو را فراموش کنم
باید سالهایی را نیز
که با تو بوده ام فراموش کنم
دریا را فراموش کنم
و کافه های غروب را
باران را
اسب ها و جاده ها را
باید دنیا را
زندگی را
و خودم را نیز فراموش کنم
تو با همه چیز من آمیخته ای.
از: رسول یونان