دوست داشتن ترکیب جادویی و غریبی است.
دوست داشتن یعنی دلت بخواهد و ببَردت به هوای چیزی یا کسی که دلت را برده.
دوست داشتن یعنی دلت می تپد برای چیزی که می خواهی مال تو باشد یا مال او باشی یا در خودش غرقت کند یا در هوایش غرق شوی.
دوست داشتن یعنی که هستی, و بودنت رنگ دارد و بو دارد و طعم دارد . یعنی بودنت با نبودنت فرق دارد.
دوست داشتن گمانم یعنی نشانه مهمی از این که زنده ای. و از آن بالاتر که چرا زنده ای.
دوست داشتن یعنی سر نخت نپیچیده در کلاف سر در گمی دور خودت. سر نخ ات را که بگیری یا بگیرند می رسد به جایی که آرام و قرارت آن جاست .
دوست داشتن یعنی سایه. یعنی خستگی در کردن و نترسیدن . دوست داشتن یعنی ایمان . یعنی بهشت.
دوست داشتن یعنی پشت تنهایی را خاک کرده ای.
دوست داشتن یعنی هدر نرفته ای و هدر نمی روی.
یعنی نمی توانی نابود شوی ، حتی اگر لج کرده باشی به نابودی خودت.
گمانم زندگی چیزی است شبیه همین...
بهشت جایی است شبیه همین...