چقدر ساده ای 💮:
رفیق جان بیا ، سوغات ، سروده با خودت بیار
صفحه هایِ دِلکش و بدیع زاده با خودت بیار
بلند شو، لباسِ سبزآبیِ همیشگیِ دیدنِ مرا بپوش
بویِ عطرمیدهد؟ بی گمان پَریده ، با خودت بیار
میانِ راه تازه کن نفس به طعمِ چایِ داغ و نُقل
سپس، تورو خدا برایِ من قصیده با خودت بیار
صدای ضربه هایِ شیش و هشتِ دستِ تو به دَر
و اولین کلامِ تو به من:
سلام ، چقدر ساده ای، برو، اِفاده با خودت بیار
فهیمه مستفشار