رقص قَلَم، رویِ بَلَم

نویسنده / شاعر......

رقص قَلَم، رویِ بَلَم

نویسنده / شاعر......

نقاشی تصویر نمایه مربوط به نقاش محترمه دوست خوبم خانم نشمین ریاضی میباشد

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان

۴ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

اجبار

به جبر فاعل و مفعول اگر تو فاعل عشقی
به دستور زبان مادری مفعول یعنی من

و مجبور صفت ها من، و جبار صفت ها تو
به جبر اسم مصدر ،واژه ی اجبار خواهی شد 

علیرضا آذر

فهیمه مستفشار

 

 

فهیمه مستفشار

 

 

فهیمه مستفشار

از هیچ چیز خوشم نمی‌آید
مسافری در اتوبوس می گوید
– نه رادیو – نه روزنامه‌های صبح
و نه قلعه‌های بالای تپه‌ها
می‌خواهم گریه کنم.
راننده می‌گوید: منتظر باش به ایستگاه برسیم
و آن وقت به تنهایی هرچه می‌توانی گریه کن.
خانمی می‌گوید: من هم همینطور،
من نیز از چیزی خوشم نمی‌آید،
به پسرم جای قبرم را نشان دادم
او را دوست داشتم و مُرد، و با من وداع نکرد.
یک دانشگاهی می‌گوید : و من هم نه، از هیچ چیز خوشم نمی‌آید
باستانشناسی خواندم بی آنکه در سنگ هویتی بیابم، آیا واقعا من، من هستم ؟
سربازی می‌گوید:من نیز، از هیچ چیز خوشم نمی‌آید
محاصره شده‌ام شبحی هر روز محاصره‌ام می‌کند.
راننده عصبانی می‌گوید: خب به ایستگاه آخر نزدیک شدیم،
آماده‌ی پیاده شدن باشید.
فریاد می‌کشند: می خواهیم ایستگاه را رد کنی
و سرعت می‌گیرد
اما من می‌گویم: مرا همینجا پیاده کن،
من هم مثل آن‌هایم از هیچ چیز خوشم نمی‌آید
ولی از سفر کردن خسته شده‌ام.

محمود درویش

فهیمه مستفشار