گلپر:
داری میایی اندکی گُلپَر بیاور با خودت جانِ جهان جان
گلپر، انار و کُرسیِ گرم ومن، کنارت ، جان جهان جان
پیراهن یَشمی ، پیراهنی که رنگ چشمت بود، بر تن کن
نقاشِ دیدارِ توام؛یک بوسه از کنجِ لبت، جان جهان جان
خواهش نمیکردم بیایی، آمدی، گفتی، نشستی، خواستی،
آراستی تصویرِ رویای شب ام، روزَت، جان جهان جان
دارد صدای صوت آقاتی به گوشم یا تو میخوانی؟ نمیدانم
باید که برخیزم،قامت به نامِ تو دو رکعت، جان جهان جان
فهیمه مستفشار