سایه یا تقدیر؛ وَهم یا رویا
تویِ بندر بود، یک نفر زیبا
بندر از شرجی، من ولی از تو
گرمتر بودم از دلِ دریا..
دل به دریا من، من به دریا دل،
تو ولی بودی ؛ لیک ناپیدا
خواستی از من صبر و طاقت را
مردِ دریایی؛ تا به کِی؟ فردا؟
سروده : فهیمه مستفشار؛ بوشهر۴۰۰