بویِ سیگار و دود میداد او
طعم یک بی خیالیِ ساده
ریخت در من چقدر آوار وّ
زود پوشید و بود آماده
مثل یک دوره گردِ هر جا او
مثل رودی کنارِ هیچکس ام
پشت دستم چقدر داغ زدم
زنگ دیگر نزن، خارج از دسترس ام
سروده: خودم؛ امروز، به وقت ۴ بامداد